1
مولانا جلال الدين و جنگ علي
(ع)(
بخش نخست)يكي از مشهورترين قطعات تاريخ ادبيات ايران، در مدح و منقبت حضرت علي
(ع) را مي توان در پاياندفتر اول مثنوي يافت
. اين منظومه با بيت:از علي آموز اخلاص عمل
شير حق را دان مْطهر از دغل
آغاز مي شود، و مجموعًا مولوي ١٥٥ بيت از مثنوي خود را به اين داستان اختصاص داده است
.داستان از آنجا آغاز مي شود كه حضرت علي
(ع) بر پهلواني دست يافته، و با شمشير قصد كشتن او راكرده است، پهلوان به زمين خورده، ناگهان بر روي علي خدو
(آب دهان ) افكنده و حضرت به عوضكشتن او شمشير خود را بر زمين انداخته، و در غزاي او كاهلي كرده است
. پهلوان مذكور كه از اين عملحضرت به شگفتي دچار آمده، علت تعلل را از ايشان جويا مي شود، حضرت در جواب مي فرمايندكه از
خدوئي كه بر صورت من انداختي خوي من تباه شد،
(يعني خشمگين شدم ) و نيم وجودم از حق تهيشد، و چون من در راه حق آدم مي كشم نه به هواي نفس، كشتن تو را در آن حالت روا ندانستم
.از شنيدن اين كلام نوري در دل پهلوان مي تابد و خود با پنجاه تن از خويشانش به دست حضرت
مسلمان مي شوند
.آنچه گفته شد چكيده و خلاصه و حاق مطلب بود، و تفضيل آن را در جاي خود خواهيد خواند
.2
اين داستان نزد خاص و عام مشهور است، و معمو ً لا محبان حضرت علي
(ع) هرگاه سخن از فضايل ايشانبه ميان مي آيد، به اين داستان اشاره مي كنند، و بيتي چند را بر زبان جاري مي نمايند
.قطع نظر از داستان مذكور، در همان بخش از مثنوي داستان ديگري مطرح شده كه به لحا ظ درون مايه
با داستان ياد شده ارتباط تنگاتنگ دارد
. در آن قصه كه زير عنوان ((گفتن پيغامبر عليه السلام بگوشركابدار اميرالمومنين كرم الله وجهه كه كشتن علي به دست تو خواهد بودن
)) از قلم مولوي تراويده،شرح پيش بيني پيامبر اسلام است بر كشته شدن علي بدست ركابدار او و ماجراهاي بعدي كه آنرا نيز
خواهم آورد
.اين دو داستان به يك انگيزه در كتاب آمده اند، و آن مبرا ساختن علي
(ع) از اتهاماتي بوده است كهمخالفان آن حضرت در باب خشونت و قتل نفس به ايشان وارد مي كرده اند
.از زبان مولانا كه گاه با خشم و خروش و تحقير، و گاه به زبان فلسفه و استدلال هاي عقلي سخن رانده
دو نتيجه حاصل مي شود، يكي آنكه در محيط زندگي او
(قونيه) موضوع قتل نفس و خشونت مورد بحثو مناظره بوده و گروهي بر علي
(ع) در اين راستا ايرادها داشته و طعنه ها مي زده اند.نتيجه ديگر كه از مجموع دو داستان بدست مي آيد، آنست كه مولانا جلال الدين ارادتي خاص به علي
(
ع) داشته و به دفاع از او قيام نموده و در اين رهگذر از همه توان شاعري و دانش عرفاني و فلسفي خوداستفاده كرده است
. اما متاسفانه پاي استدلال جناب مولوي سخت چوبين شده و دفاعيه او به يك تزفاشيسم مبدل شده است
. خواننده داستان هنگام مرور ابيات، انديشه هاي روزنبرگ و هيتلر و فلسفهحزب نازي را بخاطر مي آورد
.جهت درك مطلب و دسترسي به انگيزه مولوي در سرودن اين داستان
- ضرورتًا - بايستي چند قرن بهعقب برگرديم، و ماجرا را از روزگار حكومت تركان آسياي مركزي بر ايران آغاز كنيم
.∗∗∗∗∗
پس از انقضاي حكومتهاي ايراني بعد از حمله عرب نظير ليثيان و ديلميان و سامانيان، با سلطه غزنويان
حكومت تركان آسياي مركزي در ايران آغاز شد و قرنها ادامه يافت
. تركان كه در روزگار سكونت دربيابانهاي آسياي مركزي دين و آيين مشخصي نداشتند، با ورود به ايران رفته رفته به اسلام گراييدند و
غالبًا يكي از شعب تسنن را مي پذيرفتند
. تركان در امر دين بسيار متعصب و سخت گير بودند و وجوددگر انديشان را بر نمي تافتند
. تعقيب، آزار و كشتار اقليت ها در بعدي گسترده از روزگار محمود غزنويآغاز شده است
.3
فرخي شاعر بزرگ دربار محمودي در باب قتل َقرمطيان توسط محمود مي گويد
:َقرمطي ُ كشتي چنان كز خون ايشان چند سال
چشمه هاي خون شود در باديه سنگ مُسيل
١عنصري، امير الشعراي دربار در يك قصيده مْ َ طوُل كه در مدح محمود سروده، مي گويد
:نه قلعه بود كه نگرفت و نه سپه كه نزد
نه َقرمطي كه ن ُ كشت و نه گبر و نه كافر
استاد صفا در جلد دوم تاريخ ادبيات خود مي گويد
:((
عجب در آنست كه تركان خود را از جانب حق مامور تقويت دين مي دانستند، و چنين مي پنداشتند.((
كه سلطنت از آن روي به آنان رسيده است تا بد دينان را از بدعت باز دارند ٢پادشاهان ترك و بزرگان دولت معمو ً لا يكي از دو مذهب حنفي و شافعي را بر مي گزيدند، و اقليت شيعه
را بيشتر در ميان طبقات پايين جامعه و فقرا مي شد يافت
.شيعيان قطع نظر از قم و كاشان و سبزوار و برخي شهرهاي شمالي كه مراكز عمده تشيع بودند، بطور
پراكنده و بصورت اقليتي محدود در شهرهاي ديگر ايران مي زيستند
.با قوت گرفتن حكومت هاي ترك، شيعيان دو دشمن قوي پنجه داشتند، يكي خلفاي عباسي در بغداد و
ديگري پادشاهان ترك كه در راستاي سياست هاي عباسيان حركت مي كردند
.((
سلاجقه در تعقيب اين سياست، يعني تاييد خلافت عباسي و مذاهب اهل سنت، و مخالفت با فِرُ قي كهُفقها و ائمه اهل سنت و جماعت با آنان مخالفت مي ورزيدند، مانند شيعه اثني عشريه و قرامطه و باطنيه
و معتزله، غلو مي كردند و از قتل و آزار آنها مطلقًا امتناعي نداشتند، و حتي در اين مورد از قتل وزراي
.((
خود، در صورتي كه متوجه ((الحاد)) و ((زندقه)) يِ ايشان مي شدند، امتناع نداشتند ٣با اين اوضاع و احوال، تعصبات و مشاجرات قومي و ديني بين اصحاب اديان مختلف رواج كامل داشته
است
. ترديدي نيست بيشترين كينه ها و شديدترين خصومت ها كه سابقه ممتدي داشت بين دو گروهشيعه و سني در اين روز ها بالا گرفته است
.دو گروه شيعه و سني به نفي، انكار و استهزاي عقايد و مقدسات يكديگر پرداختند، و يكي از وجوه تحقير
طرف مقابل سب و لعن خلفاي راشدين بوده است
. به ديگر سخن، در حاليكه شيعيان به ابوبكر و عمر وعثمان بد مي گفته و لعن مي كرده اند، اهل تسنن هم متقاب ً لا حضرت علي را هدف انتقاد و اس تهزا قرار
4
مي داده اند
. كتاب ((بعض فضايح الروافض )) مدرك مستندي است يادگار قرن ششم، كه نويسنده شصتو هفت فضيحت
(عمل زشت ) به شيعيان منتسب نموده است . شيعيان در جواب كتابي كه به ((النقض))شهرت دارد، تحرير نمودند و در آن به شرح قبايح اهل سنت پرداختند
. اين دو كتا ب نمايشگر طرز تلقيدو گروه شيعه و سني از يكديگرند و چند نمونه از اين دو كتاب را در اينجا مي آوريم
.از كتاب فضايح الروافض
(زشت كاري هاي شيعيان):((
شاعركان بد اعتقاد و بي نمازِ مفسدِ خمار، شعرهاي ركيك گفته اند و در بازارها جمع شده ميخوانند واين خواجگانِ راف ضيِ
٤ (شيعه) كافر كيشِ احمق روشِ عوان طبعِ ابلهِ دْمدارِ ٥ بي تميز، با دلهاي پر غل وغش و كين جمع شده بر آن دروغها معتكف بوده، آن بهتانها را به جان خريدار شده و آن محالات را در
.((
هيچ تاريخي و اثري نمي شنوند ٦در جايي ديگر
:((. . .
و عجب آنكه خران ورامين و عو انان قم و كلاه گران آوه . . . و خر بندگان سبزوار در قفاي علي ومحمد به بهشت برند كه اينان شيعه آل محمدند و صحابه رسول و بزرگان و امامان
٧ را به دوزخ برند)).نويسنده شيعي در جواب مي نويسد
:((
طرفه تر آنست كه گمان مي برد (يعني نويسنده سني كتاب ) كه لران خوزستان و گاوان طوس و خراناردبيل
... و خر بندگان ساوه و دباغان نهاوند و خران اهواز هم به بهشت روند و علي را َقّتال خوانند...)).اين مشاجرات گاه به حركات خشونت بار منتهي مي شده و كار به كشت و كشتار و سوختن و تخريب
مي كشيده چنانكه در محرم سال ٤٤٥ جنگ شديدي بين شيعي ان و اهل سنت در بغداد رخ داده كه
منجر به تخريب كليِ محله َ كرخ بغداد شده است
. فجيع تر و ننگ آور تر آنكه وقتي شهرهاي ايران توسطدشمنان در معرض قتل و غارت قرار مي گرفت
(نظير حمله غزها )، باقيمانده شيعيان و سنيان كه از تيغمهاجمان جان بدر برده بودند، به جان هم مي افتادند و خرابي ها و كشتارها را تكميل مي نمودند
.شعراي دو گروه كه در ميان آنها گاهي حكما ؟
! هم مشاهده مي شوند، وارد اين ميدان شده تعصبات وكينه و نفرت خود را نسبت به گروه مخالف نشان داده اند
. نمونه هايي از اين دست را مي توان در ديوانحكيم سنايي غزنوي و حكيم ناصر خسرو قبادياني ملاحظه نمود
.پوشيده نيست، اين شقاق و نفاق كه يكي از علل بيچارگي و عقب ماندگي و مذلت ايرانيان است در
درازناي تاريخ تداوم يافته و هنوز پابرجاست
. مضايقي كه حكومت جمهوري شيعي امروز ايران برهموطنان اهل تسنن ما روا مي دارد برخاسته از خص ومتهاي ديرين شيعه و سني است
. بي اغراق ميتوان گفت كه بخش مهمي از نيروي فكري ايرانيان در اين مناقشات به هبا و هدر رفته و جنگ شيعه و
سني نقش عمده اي در انحطاط فرهنگي ايرانيان بر عهده داشته است
.5
نارضايتي از اين جهالت گاهي به جد، گاهي به هزل در آثار گذشتگان م نعكس شده است
. عبد الرحمنجامي، شاعر و نويسنده و عارف قرن دهم، از جمله كساني است كه بيزاري خود را از خصومتهاي شيعه و
سني در يك رباعي نشان داده است
:اي مُغ بچه از مهر بده جام ميم
كامد ز نزاع سني و شيعه قيم
گويند كه جاميا چه مذهب داري؟
صد شكر كه سگ سني و خر شيعه نيم ٨
ادامه دارد
. . .١
- مسيل: جايي كه سيل مي آيد٢
- تاريخ ادبيات ايران، دكتر صفا، جلد ٢ صفحه ١٢٢٣
- تاريخ ادبيات ايران، دكتر صفا، جلد ٢ صفحه ١٣٩٤
- رافضي لقبي بود كه اهل تسنن به شيعيان داده بودند و آن به معني دور شوندگان از دين است٥
- سني ها معتقد بودند كه شيعيان دْم دارند، هنوز هم بعضي از سنيان متعصب به همين عقيده اند٦
- تاريخ ادبيات ايران، دكتر صفا، جلد ٢ صفحه ١٥٥٧
- مقصود از امامان، پيشوايان بزرگ اهل سنت نظير ابوحنيفه و امام شافعي و غيره هستند٨
- اين به خوبي معلوم مي كند كه در روزگار جامي سنيان را سگ و شيعيان را خر مي گفته اند34364 بازدید
43 بازدید امروز
7 بازدید دیروز
85 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian